کلمات مربوط به خانواده در زبان انگلیسی

کلمات مربوط به خانواده در زبان انگلیسی

در این مقاله قرار هست کلمات مربوط به family را یاد بگیریم با ما همراه باشید.

لغات زیر را باهم یاد بگیریم:

1.relative / relation: خویشاوند، فامیل

(a close/distant relative)

فامیل دور/نزدیک

Ex: a gathering of friends and relatives

دورهمی دوستان و خانواده ها

2.children/kids/child:بچه /کودکان/فرزندان/بچه ها

Ex: The hotel is ideal for families with children

هتل مناسب هست برای خانواده هایی با بچه ها.

3.husband: شوهر

Ex: Have you met my husband Jack?

با همسرم جک آشنا شده ای؟

4.father/dad: پدر

Ex: Andrew was very excited about becoming a father.

اندرو برای پدر شدن خیلی هیجان داشت.

5.wife: همسر

Ex: his second wife

همسر دوم او

6.mother/mum: مادر

Ex: Janet is a full-time teacher and a mother of two.

جنت یک معم تمام وقت و مادر دو فرزند است.

7.parents/parent: والد/والدین

Ex: Melissa’s spending the weekend at her parent’s house.

ملیسا اخر هفته را در خانه والدینش سپری میکند.

8.daughter: فرزند دختر

Ex: our eldest daughter

بزرگترین دخترما

9.son: فرزند پسر

Ex: They have three sons and a daughter

آنها سه پسر و یک دختر دارند.

10.sister: خواهر

Ex: my oldest sister is a nurse

بزرگترین خواهر من یک پرستار است.

11.brother: برادر

Ex: Have you got any brothers and sisters?

آیا خواهر و برادری داری؟

12. grandfather/grandpa: پدربزرگ

Ex: His grandfather was a professor.

پدربزرگ او یک پروفسور است.

13.grandmother/grandma: مادربزرگ

Ex: My grandmothers are both widows.

مادربزرگ های من هردو بیوه هستند.

14.grandparents: پدربزرگ و مادربزرگ

Ex: My grandparents are still my best friends.

مادربزرگ و پدربزرگ من هنوز بهترین دوستان من هستند.

15.granddaughter: نوه دختر

Ex: a drawing of my granddaughter Amelia

یک نقاشی از نوه دختریم آملیا

16.grandson: نوه پسر

Ex: My grandson’s birthday was on Tuesday

تولد نوه پسری من روز سه شنبه است.

17.grandchild/grandchildren: نوه/نوه ها

Ex: Mary loves her grandchildren.

مری نوهایش را دوست دارد.

18.uncle: عمو/دایی

Ex: My uncle was the mayor of Memphis.

عمو/دایی من شهردار ممفیس بود.

19.aunt: خاله/عمه

Ex:It was a present from Aunt Vera. 

هدیه ای بود از طرف خاله/عمه ورا.

20.niece: برادرزاده یا خواهرزاده مونث

Ex: his niece from America, the daughter of his eldest sister

خواهرزاده اش از آمریکا دختر بزرگترین خواهرش

21.nephew: برادرزاده یا خواهرزاده مذکر

Ex:I am planning a 25th birthday party for my nephew.

دارم برنامه میچینم برای تولد 25 سالگی برادرزادم/خواهرزادم

22.cousin: پسر عمو/ دختر عمو/ پسر دایی/ دختر دایی/ پسر خاله/ دختر خاله/ پسر عمه/ دختر عمه

Ex: My cousin Mark helped me.

پسرخالم مارک کمکم کرد.

23.sibling: خواهر یا برادر

Ex: His siblings are mostly in their early twenties.

خواهر برادرانش اکثرا در اوایل دهه بیست زندگی خود هستند.

24.widow: زن بیوه

Ex: A wealthy widow

یک بیوه ثروتمند

25.widower: مرد بیوه

Ex: his widower father remarried.

پدر بیوه اش دوباره ازدواج کرد.

26.foster mother/father/parents:

کلمه foster به معنی: فرزند شخص دیگری را برای مدت کوتاهی بزرگ کنی از طرف قانون. ولی والد قانون آن حساب نمیشی

اصولا در این موارد از طرف دولت به شما پولی بصورت ماهانه داده میشود.

Ex: it is sometimes difficult to find suitable foster parents

27.foster child/foster son/foster daughter: فرزندی که به سرپرستی گرفته شده

28.foster brother/sister: خواهر و برادر ناتنی شخصی که به سرپرستی گرفته شده

کلمه foster تقریبا معادل فارسی ندارد.

29.stepfather/stepmother/stepparent: ناپدری/نامادری

Ex: His stepfather was an engineer 

ناپدری او یک مهندس بود.

30.stepchild/ stepdaughter/ stepson:فرزندخوانده

Ex: She has two stepchildren

او دو فرزند خوانده داشت.

31.half-brother/ half-sister/stepbrother/stepsister: خواهر وبرادرناتنی

***در step شما با خواهرو رادر ناتنی خود والد مشترکی ندارید. اما در half شما یک والد مشترک با خواهر و یا برادر خود دارید.***

Ex: My older half-brother has a car.

برادرناتنی بزرگتر من یک ماشین دارد.

32.Godmother/Godfather:مادرخوانده/پدرخوانده

Ex: I never had a Godfather.

من هیچ وقت یک پدرخوانده نداشتم.

33.twins/twin sister/twin brother:دوقلو

(identical twinدوقلوهای همسان/ Siamese twins=conjoined twins دوقلوهای بهم چسبیده)

(fraternal twins = non-identical twins دوقلوهای غیرهمسان)

Ex: the twins are now 8 months old

دوقلوها الان هشت ماهه هستند.

34.close family:خانواده نزدیک شامل والدین و فرزندان

35.immediate family:خانواده شامل والدین فرزندان ، همسر و خواهر و برادر

36.sister-in-law: خواهر همسر یا شوهر/ همسربرادر/ همسر برادرزن /همسر برادرشوهر

Ex: I have a kind sister-in-law

من یک خواهرشوهر مهربان دارم.

37.mother-in-law:مادرزن/مادرشوهر

Ex: my mother-in-law died last year.

مادرشوهرم سال قبل فوت کرد.

38.father-in-law:پدرشوهر/پدرزن

Ex: my father-in-law bought me a present.

پدرشوهرم برای من یک هدیه خرید.

39.parents-in-law:مادرپدر شوهر/همسر

Ex: my parents-in-law visited us yesterday.

مادرپدر همسرم دیروز به ما سرزدند.

40.brother-in-law:برادرزن یا شوهر/ شوهرخواهر/ شوهرخواهر همسر یا شوهر

Ex: I have only one brother-in-law

من فقط یک برادر شوهر دارم.

41.son-in-law:داماد/همسر دختر شما

Ex: I have 2 sons-in-law

من دو تا داماد دارم.

42.daughter-in-law:عروس/ همسر پسرشما

Ex: my daughter-in-law helps me

عروسم کمک من میکند.

43.bride/groom: عروس/داماد

Ex: I couldn’t see bride and groom

من نتونستم عروس داماد را ببینم.

44.in-laws: خانواده همسر یا شوهر

Ex: I have a good relationship with my in-laws

من رابطه خوبی با خانواده همسرم دارم.

45. nuclear family: خانواده ای که شامل پدر،مادر، فرزندان است

Ex: we have many nuclear families

46. Extended family: خانواده ای که نه تنها شامل والدین و فرزندان بلکه مادربزرگ/پدربزرگ ،خاله و… است

Ex: I love my extended family

47. Spouse: همسر یا شوهر

Ex: spouses were invited to the picnic

همسران به پیک نیک دعوت شدند.

48. Blended family:خانواده ای که والدین آن هم با همدیگه فرزند دارند هم از ازدواج قبلی اشان

Ex: she belongs to a blended family

او متعلق به این مدل خانواده است.

49. stepfamily: خانواده ای که یکی از والدین فرزندی از ازدواج قبلی دارد

Ex: stepfamilies are becoming more common

این مدل خانواده ها رایج تر دارند میشوند.

50. former/ ex-wife/ex-girlfriend….:همسر سابق/شوهر سابق

Ex: I have not seen my ex-husband since our divorce

از زمان طلاق همسرسابقم را ندیده ام.

51. Lone parent/single parent: والد بدون همسر یا شوهر

Ex: there are many single parents in America

والد های مجرد زیادی در آمریکا هستند.

52. One-parent family/single parent family/ single-parent family: خانواده ای که فقط یک والد دارد

Ex: Many children are born into one-parent families.

بچه های زیادی در خانواده های تک والد بدنیا می آیند.

53. birth parent/ birth father/ birth mother: مادرپدر واقعی و خونی

Ex: I don’t know who my birth parents are

من والدین واقعی خودم را نمیشناسم.

Expressions:

Have you got any brothers and sisters?

تو هیچ خواهر و برادری داری؟

Do you have any siblings?

آیا تو خواهر و برادری داری؟

How many brothers and sisters do you have?

چند تا خواهروبرادر داری؟

I am an only child

من تک فرزندم.

Do you come from a big family?

از خانواده بزرگی می آیی؟

اگر دوس دارید زبان انگلیسی خود را تقویت کنید میتوانید وارد قسمت دوره های آنلاین ما بشوید و کلاس های خود را انتخاب کنید.

امیدواریم از خواندن این مقاله لذت برده باشید.

دیدگاه‌ها ۰


ارسال تیکت جدید