گرامر have و have got

در این مقاله قصد داریم به کاربرد فعل have بپردازیم پس با ما همراه باشید:
از have و have got به معنی داشتن ، برای مالکیت/ روابط/ بیماریها/ قرار ملاقات ها و غیره استفاده میشود.
فرقی بین این دو وجود ندارد ولی در انگلیسی بریتیش استفاده از have got متداولتر است:
I/You/We/They ——- have (got)
She/He/It ——- has (got)
مخفف ها به شکل زیر فقط برای have got استفاده میشود:
I have got —– I’ve got
You have got —- You’ve got
He has got —– He’s got
و برای مابقی فاعل ها هم به همین صورت مخفف میگردد.
***نکته***
هنگام استفاده از have در این معانی هیچ وقت از حالت استمراری استفاده نمیشود.
We have a nice room : درست
We’re having a nice room : غلط
حالت گذشته:
از had استفاده میکنیم برای تمام ضمایر و استفاده از got با آن در حالت گذشته متداول نیست.
Ex: Lisa had long hair when she was a child.
لیزا موهای بلندی داشت وقتی بچه بود.
سوالی کردن
برای سوال ساختن دو راه وجود دارد:
Do you have any questions ?
Have you got any questions ?
آیا سوالی دارید؟
استفاده از هردو درست است.
Does she have a car?
Has she got a car?
آیا او ماشین دارد؟
برای زمان گذشته فقط یک حالت وجود دارد:
Did you have a car when you were living in Paris?
وقتی در پاریس زندگی میکردی ماشین داشتی؟
Did she have a car when she was living in Paris?
وقتی در پاریس زندگی میکرد ماشین داشت؟
منفی کردن
برای منفی کردن هم دو راه وجود دارد:
I don’t gave any questions
I haven’t got any questions
من سوالی ندارم.
She doesn’t have a car.
She hasn’t got a car.
او ماشینی ندارد.
زمان منفی برای گذشته:
I didn’t have my phone, so I didn’t call you.
تلفنم همراهم نبود بنابراین نتونستم بهت زنگ بزنم.
دیگر معانی have:
در حالت های زیر فقط از have/has/had استفاده میشود و در این معانی استفاده از have got مجاز نیست.
have: breakfast, dinner, a cup of coffee
خوردن: صبحانه، شام ، یک فنجان قهوه و ….
have: a bath, a shower, a swim, a break, a rest, a party, a holiday
حمام کردن، دوش گرفتن، شنا کردن، استراحت کردن، مهمانی گرفتن، تعطیلات رفتن
have: an accident, an experience, a dream
دچار حادثه ای شدن، تجربه ای داشتن، خوابی دیدن
have: a look (at something)
نگاهی به چیزی انداختن
have: a chat, a discussion, a conversation, (with somebody)
گپ، گفتگو یا مکالمه ای با کسی داشتن
have: trouble, difficulty, fun, a good time
در دردسر افتادن، دچار مشکل شدن، به آدم خوش گذشتن
have: a baby (=give birth to a baby)
صاحب نوزادی شدن
***نکته***
هنگام استفاده از این معانی میتوان از حالت استمراری استفاده کرد:
We’re having a great time
خیلی دارد به ما خوش میگذرد.
Where’s Mark? He’s having a shower
مارک کجاست؟ دارد دوش میگیرد.
در این موارد برای سوالی و منفی کردن از do/does/did استفاده میکنیم:
I don’t usually have a big breakfast
من معمولا صبحانه بزرگی نمیخورم.
where does usually Chris have lunch?
کریس معمولا کجا ناهار میخورد؟
Did you have trouble finding somewhere to stay?
در پیدا کردن جایی برای اقامت مشکل داشتی؟